بازاریابی دیجیتال چیست و چگونه باید شروع کرد

اگر شما یک آگهی را در تلویزیون، یک مجله و یا بر روی یک بیلبورد قرار دهید، کنترل محدودی بر کسی که آگهی را می‌بیند، دارید. البته، شما می‌توانید جمعیت شناختی خاصی از جمله خوانندگان عادی مجله، یا جمعیت شناختی یک محله خاص را اندازه‌گیری کنید، اما هنوز هم تا حد زیادی یک تیر در تاریکی است. ‌

از سوی دیگر، بازاریابی دیجیتال به شما این امکان را می‌دهد که مخاطبان بسیار خاص را شناسایی و هدف قرار دهید و پیام‌های بازاریابی شخصی شده و با تبدیل بالا به آن مخاطبان ارسال کنید.

برای مثال، ممکن است از ویژگی‌های هدف‌گیری رسانه‌های اجتماعی برای نشان دادن تبلیغات رسانه‌های اجتماعی به مخاطب خاص بر اساس متغیرهایی مانند سن، جنسیت، مکان، علایق، شبکه‌ها یا رفتارها استفاده کنید. از طرف دیگر، ممکن است از استراتژی‌های PPC یا SEO برای ارائه تبلیغات به کاربرانی که به محصول یا سرویس شما علاقه نشان داده‌اند یا واژه‌های کلیدی خاصی که به گسترۀ کاری شما مرتبط هستند را جستجو کرده‌اند، استفاده نمایید. ‌

در نهایت، دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال شما را قادر می‌سازد تا تحقیقات لازم را برای شناسایی شخصیت خریدار خود انجام دهید و به شما امکان می‌دهد استراتژی بازاریابی خود را در طول زمان اصلاح کنید تا اطمینان حاصل کنید که به احتمال زیاد به مشتریان بالقوه‌ای برای خرید دست خواهید یافت.

بهتر از همه، بازاریابی دیجیتال به شما کمک می‌کند تا برای زیرگروه‌های مخاطب بزرگ‌تر خود بازاریابی کنید. اگر چندین محصول یا خدمات را به شخصیت‌های خریدار مختلف می‌فروشید، این امر به ویژه مفید است!

دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال به شما امکان می‌دهد کمپین‌ها را به‌صورت روزانه دنبال کنید و در صورتی‌ که ROI بالایی را نشان نمی‌دهد، مقدار پولی را که در یک کانال خاص خرج می‌کنید کاهش دهید. این را نمی‌توان در مورد اشکال سنتی تبلیغات گفت. مهم نیست که بیلبورد شما چگونه کار می‌کند چه برای شما تبدیل شود یا نه، همچنان هزینه آن یکسان است.

‌به علاوه، با بازاریابی دیجیتال، کنترل کاملی برجایی که می‌خواهید پول خود را خرج کنید، دارید. شاید به جای پرداخت هزینه برای کمپین‌های PPC، تصمیم بگیرید که برای ایجاد محتوای اینستاگرام با تبدیل بالا، برای تیم طراحی و محتوا شرکتتان هزینه کنید.

استراتژی در دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال به شما امکان می‌دهد به طور مداوم چرخش کنید و مطمئن شوید که هرگز پول خود را برای کانال‌هایی که عملکرد خوبی ندارند هدر نمی‌دهید.

به طور کلی، دیجیتال مارکتینگ راه حل مقرون به صرفه‌تری است و فرصت‌های منحصربه‌فردی را در اختیار شما قرار می‌دهد تا مطمئن شوید که بیشترین سود را دریافت می‌کنید.

به‌عنوان مثال، اگر برای یک کسب‌وکار کوچک با بودجه محدود کار می‌کنید، ممکن است سعی کنید در رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ نویسی یا سئو سرمایه‌گذاری کنید، سه استراتژیی که می‌توانند حتی با حداقل هزینه، بازگشت سرمایه بالایی به شما بدهند.

اگر برای یک کسب‌وکار کوچک کار می‌کنید، احتمالاً رقابت با برندهای اصلی در صنعت خود که بسیاری از آنها میلیون‌ها تومان برای سرمایه‌گذاری در تبلیغات تلویزیونی یا کمپین‌های سراسری خرج می‌کنند، برایتان دشوار است.

خوشبختانه، فرصت‌های زیادی برای پیشی گرفتن از رقبای بزرگ از طریق ابتکارات بازاریابی دیجیتال استراتژیک وجود دارد. ​

به عنوان مثال، ممکن است کلمات کلیدی طولانی خاصی را که به محصول یا خدمات شما مربوط می‌شود شناسایی کنید و محتوای با کیفیت بالا ایجاد کنید تا به شما کمک کند در موتورهای جستجو برای آن کلمات کلیدی رتبه مناسب بگیرید.

موتورهای جستجو اهمیتی نمی‌دهند که کدام برند بزرگ‌تر است در عوض، موتورهای جستجو محتوایی را اولویت‌بندی می‌کنند که بهترین طنین‌اندازی را با مخاطب هدف داشته باشد.

علاوه‌ بر این، رسانه‌های اجتماعی شما را قادر می‌سازند تا از طریق بازاریابی مؤثر به مخاطبان جدیدی دست پیدا کنید. من شخصاً هیچ برند بزرگ داخلی را در رسانه‌های اجتماعی دنبال نمی‌کنم، اما تأثیرگذارانی را دنبال می‌کنم که گاهی محصولات یا خدمات ارزشمند را به نمایش می‌گذارند. اگر برای یک شرکت کوچک و متوسط کار می‌کنید، این می‌تواند راه خوبی برای بررسی باشد.

یکی از بارزترین مزایای دیجیتال مارکتینگ، امکان اندازه‌گیری دقیق نتایج است. در مقایسه با روش‌های سنتی بازاریابی که ارزیابی عملکرد کمپین‌ها عموماً وقت‌گیر و غیر دقیق بود، دیجیتال مارکتینگ با بهره‌گیری از ابزارهای تحلیلی پیشرفته این فرصت را به ما می‌دهد که به طور سریع و مؤثر نتایج را تحلیل کنیم. این قابلیت به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنند و استراتژی‌های خود را بر اساس داده‌های واقعی اصلاح نمایند. به همین دلیل، دیجیتال مارکتینگ به یک ابزار حیاتی برای موفقیت در دنیای امروز تبدیل شده است.

ابزارهایی مانند Google Analytics، ابزارهای CRM و پلتفرم‌های تبلیغاتی به کسب‌وکارها اجازه می‌دهند که شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) را به صورت دقیق پیگیری کنند. برخی از این شاخص‌ها عبارتند از:

نرخ کلیک (CTR): درصد افرادی که روی تبلیغ کلیک می‌کنند.

نرخ تبدیل (Conversion Rate): تعداد افرادی که پس از بازدید از سایت، به مشتری تبدیل می‌شوند.

هزینه به ازای هر کلیک (CPC): میزان هزینه‌ای که برای هر کلیک پرداخت می‌شود.

بازگشت سرمایه (ROI): میزان سودی که از یک کمپین بازاریابی به دست می‌آید.

قابلیت تحلیل لحظه‌ای یکی از ویژگی‌های برجسته و ارزشمند دیجیتال مارکتینگ به شمار می‌آید. بازاریابان این امکان را دارند که در هر زمان، نتایج کمپین‌های تبلیغاتی خود را مورد بررسی قرار دهند و در صورت بروز هرگونه مشکل، به سرعت اقدام به اصلاحات لازم نمایند. این در حالی است که در روش‌های سنتی، معمولاً تغییرات و بهبودها پس از پایان کمپین‌ها انجام می‌شد و این موضوع می‌توانست زمان و منابع بیشتری را به خود اختصاص دهد. بنابراین، توانایی انجام اصلاحات فوری و به موقع در دیجیتال مارکتینگ، باعث افزایش کارایی و اثربخشی کمپین‌ها می‌شود و به بازاریابان کمک می‌کند تا در دنیای رقابتی امروز، عملکرد بهتری داشته باشند.

دیجیتال مارکتینگ به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که تصمیمات خود را بر اساس داده‌های واقعی اتخاذ کنند. به جای اینکه به حدس و گمان متکی باشند، آن‌ها از اطلاعات دقیق برای تحلیل رفتار مشتریان، شناسایی نقاط ضعف کمپین‌های تبلیغاتی و کشف فرصت‌های جدید بهره می‌برند. این روش نه تنها به کاهش هزینه‌ها کمک می‌کند، بلکه می‌تواند به افزایش کارایی کمپین‌ها نیز منجر شود. با استفاده از ابزارهای دیجیتال، کسب‌وکارها قادر خواهند بود تا به صورت مداوم و دقیق نتایج خود را ارزیابی کنند و بر اساس آن‌ها استراتژی‌های بهتری طراحی نمایند. در نهایت، این رویکرد مبتنی بر داده، به آن‌ها این امکان را می‌دهد که در بازار رقابتی امروز، جایگاه خود را تقویت کنند و به اهداف خود نزدیک‌تر شوند.

قابلیت اندازه‌گیری در دیجیتال مارکتینگ به بازاریابان این فرصت را می‌دهد که به‌طور مداوم نتایج فعالیت‌های خود را بررسی کنند و بر اساس داده‌های به‌دست‌آمده، کمپین‌های خود را بهبود بخشند. این امکان نه‌تنها به شفافیت عملکرد کمک می‌کند، بلکه موجب می‌شود تا بازاریابان بتوانند به نتایج بهتری دست یابند و بازدهی بیشتری را تجربه کنند. به همین دلیل، این ویژگی به یکی از عوامل کلیدی در رشد و گسترش دیجیتال مارکتینگ تبدیل شده است. توانایی ارزیابی دقیق و به‌روز عملکرد، بازاریابان را قادر می‌سازد تا استراتژی‌های خود را به‌گونه‌ای تنظیم کنند که با نیازهای بازار و مخاطبان هماهنگ‌تر باشد.